خانه
عناوین مطالب
تماس با من
سپیدار
بریده های افکار یک سپیدار۲۳ساله
سپیدار
بریده های افکار یک سپیدار۲۳ساله
پیوندها
skizoferny
زیتون
خورشید
در امتداد جدول ها
دستپاچه
شب نویس
یادداشت های پراکنده یک بچه مخفی
جدیدترین یادداشتها
همه
آرزو
انتظار
خط موازی
تراوشات ذهن فندقی من
آزادی
معادله
نمایشگاه کتاب
تنها
بایگانی
مرداد 1385
2
تیر 1385
1
خرداد 1385
1
اردیبهشت 1385
4
آمار : 871 بازدید
Powered by Blogsky
آرزو
از جوجه تیغی کوچولو پرسیدم: بزرگترین آرزوت چیه؟ معصومانه نگاهم کرد و گفت: بغلم میکنی؟
سپیدار
یکشنبه 8 مردادماه سال 1385 ساعت 04:04 ب.ظ
0 نظر
انتظار
گر چه می دانم نمی آیی ولی هر دم ز شو ق سوی در می آیم و هر سو نگاهی می کنم.
سپیدار
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1385 ساعت 04:26 ب.ظ
1 نظر